• دو شنبه 17 اردیبهشت 1403
  • الإثْنَيْن 27 شوال 1445
  • 2024 May 06
چهار شنبه 7 اردیبهشت 1401
کد مطلب : 159403
+
-

کوتاه از حادثه/افشای راز باند سرقت  در پرونده جنایی

تیم جنایی در جست‌و‌جوی 2 سارق جنایتکار به یک باند سرقت رسید که با همدستی یک زن دست به سرقت از خانه‌ها در شمال پایتخت می‌زدند.
به گزارش همشهری، ‌تحقیقات در این پرونده از شامگاه 21بهمن سال گذشته شروع شد. آن روز مردی ٢٤ساله تصمیم گرفت برادرزاده ٨ساله‌اش را برای تفریح به پارک ببرد، اما در پارک هدف حمله 2 سارق موبایل‌قاپ قرار گرفت. سارقان قصد سرقت موبایل مرد جوان را داشتند، اما وی در برابر آنها مقاومت کرد و با سارقان درگیر شد. در همین هنگام یکی از دزدان با ضربات چاقو مرد جوان را نقش زمین کرد و پس از سرقت موبایل او به همراه همدستش گریخت. مرد جوان بر اثر شدت جراحات به قتل رسید و به ‌دنبال این جنایت، تیمی از کارآگاهان جنایی به دستور قاضی محمدرضا صاحب جمعی، بازپرس ویژه قتل تهران برای دستگیری دزدان وارد عمل شدند. آنها با ردیابی‌های تخصصی به زنی جوان رسیدند که گوشی سرقت شده از مقتول را در اختیار داشت. این زن که خود را مینا معرفی می‌کرد، دستگیر شد، اما ادعا کرد گوشی را از پسرش هدیه گرفته است. با این حال در ادامه تحقیقات معلوم شد که نام اصلی او سهیلا است و سوابق متعدد کیفری در پرونده‌اش دارد. با دستگیری سهیلا معلوم شد که او با یک باند سرقت همکاری می‌کند. زن جوان در بازجویی‌ها به سرقت‌های سریالی اقرار کرد اما منکر قتل و موبایل‌قاپی مرگبار شد. وی گفت: مدت‌هاست که با یک باند سرقت کار می‌کنم و نقش من این است که به ‌عنوان پرستار یا نظافتچی وارد خانه مردان پولدار در شمال تهران می‌شوم. بعد اطلاعات کاملی از وضعیت خانه و محل نگهداری پول و وسایل با ارزش را به‌دست آورده و در اختیار اعضای دیگر باند قرار می‌دهم. آنها هم در فرصتی مناسب قدم در خانه مورد نظر گذاشته و دست به سرقت می‌زنند. با اعترافات سهیلا، راز باندی که وی با آنها همکاری می‌کرد فاش شد، اما هنوز معمای موبایل‌قاپی مرگبار در پارک فاش نشده بود. از آنجا که زن جوان مدعی بود گوشی مقتول را از پسرش هدیه گرفته بود، مأموران پسر جوان را دستگیر کردند، اما او نیز مدعی شد که گوشی را از یکی از دوستانش گرفته است.
ماموران با پیگیری ماجرا در نهایت به جوانی 18ساله به نام حفیظ رسیدند که تبعه افغانستان است. او در یک عملیات ضربتی دستگیر شد، اما گفت: یک روز داشتم از خیابان عبور می‌کردم که گوشی مورد نظر را دیدم که گوشه‌ای افتاده و آن را برداشتم و از ماجرای قتل بی‌خبر هستم. اگر چه حفیظ ادعا می‌کند گوشی را پیدا کرده، اما بازپرس جنایی تهران دستور بازداشت وی را صادر کرده است و تحقیقات از او ادامه دارد.

پسرعموهای قاتل باند سرقت تشکیل دادند 
2پسرعمو که به اتهام قتل در خرم‌آباد تحت تعقیب پلیس بودند به پایتخت فرار کرده و با تشکیل باند سرقت زندگی مخفیانه‌ای در پیش گرفتند اما پس از 4ماه فرار شناسایی و دستگیر شدند. به‌گزارش همشهری، یکی از روزهای دی ماه پارسال گزارش یک قتل به پلیس خرم‌آباد اعلام شد و مأموران تحقیقات خود را در این‌باره آغاز کردند. مقتول مردی جوان بودکه با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده بود. در بازرسی از جیب‌های قربانی مدارک شناسایی او به‌دست آمد و هویت وی فاش شد. در ادامه تحقیقات مأموران به بررسی دوربین مداربسته محلی که جسد در آنجا کشف شده بود پرداختند تا اینکه مشخصات قاتلان که 2نفر بودند به‌دست آمد. بازبینی فیلم‌ها نشان می‌داد که مقتول در حال عبور از خیابان بوده که ناگهان 2مرد به او حمله کرده و با ضربات چاقو جان وی را گرفته بودند. در ادامه تحقیقات هویت متهمان به‌دست آمد و مشخص شد که آنها با یکدیگر نسبت فامیلی دارند و پسرعمو هستند. آنطور که مأموران متوجه شدند 2پسرعمو با مقتول بر سر مسائل مختلف کل‌کل داشتند و برای یکدیگر کری می‌خواندند.

سرقت‌های سریالی در پایتخت
وقتی هویت متهمان فاش شد، مأموران راهی محل زندگی آنها شدند اما هردو پسرعمو پس از جنایت فراری شده بودند. از همان زمان تحقیقات برای شناسایی مخفیگاه متهمان شروع شد تا اینکه مشخص شد آنها از خرم‌آباد گریخته و درتهران پنهان شده‌اند. با این سرنخ مأموران راهی پایتخت شدند و شامگاه پنجم اردیبهشت ماه هردو پسرعمو به دام پلیس افتادند. در بازرسی از مخفیگاه آنها اما وسایلی مسروقه به‌دست آمد که نشان می‌داد آنها باند سرقت راه انداخته بودند. در حقیقت این دو پسرعمو که از ترس دستگیری به تهران گریخته بودند، برای امرار معاش و تامین هزینه‌های زندگی به‌صورت سریالی به خانه‌های مختلف دستبرد می‌زدند.در این شرایط  آنها دیروز برای انجام تحقیقات به دادسرای جنایی تهران منتقل شدند و در بازجویی‌ها به قتل اقرار کردند. یکی از آنها گفت: برادرم آدم خلافکاری است و در شهرمان دست به سرقت می‌زند. قبل از جنایت بود که یک شب مأموران به کمین برادرم نشسته و او را دستگیر کردند. برادرم مدت‌ها بود که فراری شده بود و سعی داشت ردی از خودش به جا نگذارد با این حال پلیس دستگیرش کرد. من از این اتفاق ناراحت شدم و احتمال دادم که مقتول برادرم را لو داده است. چون با او کل کل داشتم و همیشه برایم کری می‌خواند.حتی آخرین بارهم به من گفت بالاخره یک روز برادرم دستگیر و مجازات خواهد شد. من هم بازداشت برادرم را از چشم مقتول می‌دیدم وتصمیم گرفتم که او را تنبیه کنم اما قتل او ناخواسته رقم خورد. وی ادامه داد:به‌دنبال راهی برای انتقام و تنبیه مقتول بودم تا اینکه روز حادثه به همراه پسرعمویم سد راه او شدیم و می‌خواستیم او را تنبیه کنیم تا بداند سزای آدم فروشی چیست اما ضرباتی که به او وارد کردیم کشنده بود و جانش را گرفت. وی ادامه داد: می‌دانستیم اگر در شهرمان بمانیم دستگیر می‌شویم، به همین دلیل راهی تهران شدیم. بعد از اینکه به تهران آمدیم، چون پولی برای خرج کردن نداشتیم، تصمیم گرفتیم باند سرقت تشکیل بدهیم. شیوه ما این بودکه وارد خانه‌هایی می‌شدیم که صاحبخانه‌هایشان حضور نداشتند و بعد در فرصتی مناسب نقشه سرقت را اجرا می‌کردیم. با اعتراف متهمان به جنایت، از آنجایی که محل وقوع قتل در خرم‌آباد بود، پرونده با صدور قرار عدم‌صلاحیت به شهرستان مربوطه ارجاع شد.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید